رزمندهای که چشمانش فدای عقیله شد
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۷۸۰۴۶
خبرگزاری فارس؛ حسین یزدی: سومین روز از سومین ماه سال 1344 هجری خورشیدی از راه میرسد، آفتاب بهاری از پشت کوههای منگشت در روستای طلاور شهرستان صیدون طلوع میکند که چهارمین فرزند خانواده علیخانی چشم به جهان میگشاید بعد از یک پسر و 2 دختر.
پدر؛ روستازادهای دلپاک، مهربان، ساده، باسواد و خیلی مذهبی است، در همان هوای مطبوع روستا تاریخ اسلام و اهل بیت(ع) را میخواند، نام پسران و دخترانش را همنام اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و شبیه و نوکر 14 معصوم(ع) انتخاب میکند، پسر اولش که بهدنیا میآید او را غلامحسین نامگذاری میکند، تا برای مکتب امام حسین(ع) نوکری کند و راه سیدالشهدا(ع) را برود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پسر دومش هم در ایام ولادت امام هشتم پا به عرصه حیات مینهد او را نیز محمدرضا مینامد تا در راه و مکتب اهل بیت(ع) گام نهد و با راه و رسم امام رضا(ع) و امام حسین(ع) زندگی کند.
سرباز امام
کمکم جمعیت خانواده بیشتر و بیشتر شد، بعد از محمدرضا، سه فرزند دیگر به جمع گرم و صمیمی آنها اضافه میشود و بچههای قد و نیمقد که حالا تعدادشان به هفت نفر رسیده در روستای طلاور رشد پیدا میکنند و زندگی شیرینی دارند. روبهروز بچهها در کنار هم قد میکشند و بزرگ میشوند، در اوج حکومت پهلوی، زمزمههایی به گوش اهالی طلاور میرسد که سیدی بزرگوار، بر علیه شاه قیام کرده و مردم در حمایت از او به پا خواستهاند.
کمکم امام خمینی برای همگان شناختهتر میشود و آوازه قیامش در برابر طاغوتیان در همه جا میپیچد، گویی پدر خانواده گمشدهاش را پیدا میکند و بیشتر و بیشتر دنبال او میرود تا شناخت کاملتری از او پیدا کند.
جوان روستایی
محمدرضا بههمراه برادر بزرگش غلامحسین هم جذب امام میشوند و از جمله سربازانی میشوند که امام در سال 1342 میگوید که «سربازان من در گهواره هستند.»
در کردستان
با یاری مردم ایران قیام امام بر علیه طاغوت در 22 بهمن سال 1357 به پیروزی میرسد و محمدرضا و برادرش میشوند سرباز امام.
تنی مجروح
جنگ که در شهریور سال 1359 شروع میشود، محمدرضا علیخانی و برادرش غلامحسین همراه با دیگر جوانان وطن راهی جبهه میشوند و لباس پاسداری از اسلام و مهین را به تن میکنند، در چندین عملیات حضور مییابند و هر دو مجروح و شیمیایی میشوند.
در جبهه
از اول تا آخر جنگ مقابل دشمن میجنگند و خم به ابرو نمیآورند، جنگ که تمام میشود با تنی مجروح به خانه بازمیگردند و پس از مدتی از سپاه بازنشسته میشوند.
در جوانی
غلامحسین که برادر بزرگتر است با بدنی مجروح و شیمیایی به روستا بازمیگردد و زندگی سخت روستایی و عشایری را ادامه میدهد ولی محمدرضا که روحیه عملیاتیاش زبانزد همه است بسیار بیقرار میشود و پس از پایان جنگ، بسیار غبطه میخورد که چرا از دوستان و همرزمان شهیدش جا مانده است.
در کنار همرزمان
درد و رنج مجروحیت و استنشاق مواد شیمیایی در جبهه او را رها نمیکند و لذت یک خواب آرام را از او میرباید، شبها از شدت درد خواب به چشمانش نمیآید، در خود میپیچد ولی دم نمیزند که مبادا همسر و فرزندانش از بیخوابی او بیخواب شوند.
خطشکن
دلتنگ رفیقان شهیدش است و هر روز این دلتنگی بیشتر و بیشتر میشود. لحظهای دوستان آسمانیاش را فراموش نمیکند، سردار شهید هدایتالله خسروی، شهید علیرضا یزدانپناه، سردار شهید اسماعیل لجماورک، سردار شهید تاجمحمد پرویزی و سردار شهید صحنعلی تاراس.
همراه پسرش ایوب
به هر دری میزند شاید روزنهای باز شود تا بتواند به دیدار دوستان شهیدش برود، در ایام فتنه و آشوبهای خیابانی سال 1388 لباس رزم میپوشد و چون کوهی استوار از نظام اسلامی دفاع میکند، هر جا که احساس میکند باید از انقلاب دفاع کند سر از پا نمیشناسد و به میدان میآید و مثل زمان جنگ خطشکن میشود.
صیدون همراه فرزندش ابوذر
روزها میگذرد و محمدرضا در فراق یاران شهید میسوزد تا اینکه فتنه داعش در سرزمین شامات و عراق آغاز میشود، هر شب از شنیدن اخبار حمله داعش به مقدسات و اماکن متبرکه به خودش میپیچد و از اینکه داعشیها در حال پیشروی و تصرف شهرهای مسلمانان هستند به شدت نگران میشود، با خودش میگوید مگر این داعشیها از حزب بعث و ارتش صدام قویتر هستند که این چنین جنایت میکنند، آرام و قرار ندارد، میخواهد هر طور که شده خودش را به لشکریان حاج قاسم برساند، میخواهد ثابت کند که داعش قدرتی ندارد و قابل شکست خوردن است، خیلی پیگیر رفتن به جنگ با داعش میشود ولی فایدهای ندارد، تا اینکه در پاییز سال 1394 راهی سوریه میشود و در نبرد مستقیم با داعش قرار میگیرد.
دستانم فدای زینب(س)
در سوریه و حلب ضربات محکمی بر بدنه داعش وارد میکند، بعد از چهل روز که ماموریتش پایان مییابد متوجه میشود جمعی 400 نفره از نیروهای مقاومت در محاصره تنگ داعش قرار میگیرند، فرماندهان از محمدرضا علیخانی و همرزمانش میخواهند برای نجات نیروها از محاصره، به میدان نبرد بروند، وقتی این خبر و دستور نظامی به او میرسد خدا را شکر میگوید و غسل شهادت میکند، همراه نیروهایش راهی میدان پیکار نزدیک با داعش در شهر خانطومان میشود، در نبرد سنگینی که رخ میدهد خیلی از داعشیهای خبیث را راهی جهنم میکند و محاصره نیروهای مقاومت اسلامی شکسته میشود.
ماموریت کردستان
تکفیریها که ضربات سنگینی از محمدرضا متحمل میشوند در روز یکشنبه 29 آذر سال 1394 مقارن با شهادت امام حسن عسکری(ع) با موشک ردیاب او و دیگر رزمندگان را مورد هدف قرار میدهند، همرزم دیرینهاش شهید فرامرز رضازاده به شهادت میرسد و خودش نیز به شدت مجروح میشود که چند روز بعد، یعنی چهارشنبه دوم دیماه سال 1394 همچون مولایش حضرت عباس(ع) با بدنی اربا اربا به آسمان پر میکشد و ستارهای درخشان میشود در آسمان باغملک و صیدون.
در کنار همرزمش محمد پندش
در وصیتنامهاش چه زیبا مینویسد: «در سال شصت و یک هجری حضرت عباس(ع) برای دفاع از خیمه حضرت زینب(س) دو دست و چشمانش را از دست داد، اکنون نوبت من است که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) دست و چشمانم را از دست بدهم.»
آخرین یادگاری در سوریه
وقتی همرزمانش به بالینش میرسند میبینند که دستش از بدنش جدا شده و چشمانش را نیز فدای حرم بیبی زینب(س) کرد.
پایان پیام/72075
منبع: فارس
کلیدواژه: شهید فرامرز رضازاده شهدای صیدون شهدای باغملک مدافعان حرم شهید مدافع حرم شهید محمدرضا علیخانی سردار شهید محمدرضا علیخانی شهدای مدافع حرم شهدای مدافع حرم خوزستان شهدای مدافع حرم باغملک سردار شهید غلام حسین زینب س
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۷۸۰۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی برابر با زیارت امام حسین (ع) است؟
حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی درمورد عظمت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه بیان کرد: مهمترین نشانه عظمت معنوى و مقامات باطنى حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه، برابرى فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّد الشهدا است.
شیخ المحدّثین، صدوق؛ از محمّد بن یحیى عطّار - که یکى از اهالى رى است - اینگونه نقل کرده است که خدمت امام هادى علیه السلام رسیدم. ایشان فرمودند: «کجا بودى؟».
گفتم: حسین بن على علیه السلام را زیارت کردم. امام هادى علیه السلام فرمودند:
«أما إنَّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِىٍّ.» «بدان که اگر قبر عبد العظیم را در شهر خودتان زیارت کنى، مانند کسى هستى که حسین بن على را زیارت کرده باشد.»
معنای برابرى زیارت حضرت عبد العظیم حسنی (ع) با زیارت حرم حضرت سید الشهدا (ع)
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: مسئله این است که آیا بر اساس حدیثِ یاد شده، زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه به طور مطلق مىتواند جایگزین زیارت امام حسین علیه السلام شود و یا در شرایط خاصى، از چنین فضیلتى برخوردار است؟
بىتردید، مقصود امام هادى علیه السلام در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین علیه السلام بکاهند و یا در بیان فضیلت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه مبالغه نمایند.
بنابراین، در پاسخ به سؤالى که مطرح شد، مىتوان گفت: برابرى فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه و امام حسین علیه السلام مقید است به فضاى سیاسى ویژهاى که پیروان اهل بیت علیه السلام در آن مقطع تاریخى زندگى مىکردند. زیرا زمانى بود که اختناق شدیدى جهان اسلام را فرا گرفته بود و جامعه تشیّع در دوران زمامدارى افرادى مانند: متوکّل، مُعتَز و معتمد عباسى، سختترین دورانهاى تاریخىِ خود را سپرى مىکرد.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: در چنین شرایطى، امام هادى علیه السلام به منظور پیشگیرى از خطرهایى که از طرف حکومتهاى وقت، شیعیان را تهدید مىکرد، فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام را با زیارت امام حسین علیه السلام برابر دانسته اند. به تعبیرى روشنتر، زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام براى کسانى که آمادگى خطرپذیرى براى زیارت امام حسین علیه السلام را داشته باشند، پاداشى معادل زیارت آن حضرت علیهالسلام را دارد و حرم حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام شعبهاى از حرم سید الشهدا علیه السلام است و این خود، فضیلتى بزرگ و حاکى از جایگاه بلند حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه نزد اهل بیت علیه السلام و عظمت معنوى ایشان است.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: برابرى فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه با زیارت سید و سالار شهیدان علیه السلام هر چند در شرایط ویژه، بىتردید بدون حکمت نیست و شاید نتوان به حکمت آن پى برد؛ لیکن راز و رمز این فضیلت بزرگ را باید در شخصیت علمى، عملى و جهادى آن بزرگوار، جستجو کرد.
در میان امامزادگان، شخصیتهاى بزرگى وجود دارند؛ امّا در باره هیچ یک از آنها نقل نشده و حداقل به ما نرسیده است که زیارتش با زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام برابرى کند.
عرضه دین بر امام هادی علیهالسلام
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی اظهار کرد: این احادیث بیانگر عظمت والای حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه است ولی نکتهای که در زندگی ایشان بسیار جای تأمل و دقت نظر دارد این است که روزی این «امام زاده مجتهد محدث کبیر» به محضر امام هادى علیه وآله رسید.
وقتى نگاه ایشان افتاد، فرمودنذ: «مَرحَباً بِکَ یا أبَا القاسِمِ! أنتَ وَلِیُّنا حَقّاً» «خوش آمدى، اى ابوالقاسم! تو حقیقتاً دوست ما هستى».
گفتم: اى پسر رسول خدا! مایلم دینم را به شما عرضه کنم، اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا خداوند عزوجل را ملاقات کنم.
امام علیه السلام فرمودند: «اى ابو القاسم، عرضه کن»؛ و بعد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام همچون طفلی که به مکتب رفته باشند به محضر امام علیه السلام نشستند و به عقاید خویش درباره اصول و فروع دین پرداختند.
گفتارش که تمام شد. در این هنگام، امام هادى علیه السلام فرمودند «اى ابوالقاسم! به خدا سوگند، این [عقاید]، دین خداست که آن را براى بندگانش برگزیده است. پس بر آن، ثابت قدم باشید.
خداوند، تو را بر عقیده ثابت در زندگى دنیا و آخرت پایدار بدارند!».
به کارشناس دینی مراجعه کنیم
این کارشناس مذهبی یادآور شد: این کار یعنى مراجعه به کارشناسان دین که ریشه قرآنى دارد.
خداوند متعال در دو آیه، مردم را به آنان ارجاع فرموده اند: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛» «اگر نمىدانید، از آگاهان بپرسید.»
حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه از نظر علمى، یکى از بزرگترین محدّثان و فقها بوده و از نظر سنّى، تقریباً دو برابر امام هادی علیهالسلام سن داشته اند. اما میخواهند به ما بیاموزند کهای انسان به علم خود و به اصطلاح، به چند کلمه مغرور نشو. لذا، شایسته است وقتى انسان دیندار به محضر دینشناس بالاتر از خود مىرسد، براى تأیید و یا تکمیل معارف دینى خود اقدام نماید.
این بهرهگیرى از نظریه کارشناسان دینى، زمینهساز ثبات و پایدارى انسان در دیندارى است.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت